پُشتِ دریا ، شهریست.
محمود مرادی گُمش تپه
امروز روز هشتم از ماه هشتم سالی است که بعد از یک هزار و سیصد، دو رقم آخرش به عددنود و هشت ختم می شود. هیچ تصمیمی برای نوشتن یاداشت هایم در این روز نداشتم . اما نمی دانم کدام آدم شیر پاک خورده ای به دلم انداخت که این روز، یک روز خاصیه! انگاری خوش یُمنه و با خودش شانسی به همراه خواهد داشت. مخصوصا اینکه توی این فضاهای مجازی و فلان گرامها که اکثرن توقیف شده اند خوانده بودم که خیلی از پدر و مادر فوق امروزی! به کمک علم پزشکی کاری کرده بودند کارستان! قدم نورسیده ها مبارک! خدا را چه دیدی شاید شانس و اقبال بعد گذر ثانیه ها و دقایق بسیار که ما عمر رفته بر لب جوی می دانیمش به ما رو کرد و برای یک بار هم شده ، عروسی به کوچه ی ما افتاد و شهر ما به دوران رونق و شکوفایی روزهای طلایی اش برگشت . یک شهر کوچک در شمال نقشه ی گربه ی ملموس و دوست داشتنی ما ؛ ایران ما !
ناداستان پُشتِ دریا ، شهریست - قسمت اول /محمود مرادی گُمش تپه
گُمیش تپه در بین برگزیدگان دوره نهایی جشنواره ناداستان پیرسوک
یک ,روز ,، ,ی ,دریا ,ها ,مرادی گُمش ,پُشتِ دریا ,محمود مرادی ,گُمش تپه ,، شهریست
درباره این سایت